ماموریت ده ساله

ماموریت ده ساله من در چهار وزارتخانه(جهاد سازندگی،آموزش و پرورش،وزارت کشور،صنایع ومعادن)

ماموریت ده ساله

ماموریت ده ساله من در چهار وزارتخانه(جهاد سازندگی،آموزش و پرورش،وزارت کشور،صنایع ومعادن)

ماموریت ده ساله

هدف از بازگشایی وبلاگ:
ایجاد تفاهم و تعامل با نسل جوان شهر و همکاری با این قشر در جهت ارتقاء فرهنگ عمومی و آبادانی

آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۶ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است


۴ نظر ۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۰:۳۴
سید امیرعلی طباطبائی


زمانی که در پشتبام بودم صدای بلندی شنیدم دقت کردم دیدم مشهدی است که به من می گفت بیا پایین. به پایین رفتم وزود سلام کردم گفت بالا چه کار میکردی؟ گفتم فکر خوبی دارم ابرو هایش را بالا کشید گفت سید احترام جدت نبود با این تیشه کارت تمام بود .من هم به خاطر اینکه نرم شود گفتم قبول دارم واز شما ممنونم.مرحله اول به خیر گذشت.به خدمت اقای استاندار رفتم عرض کردم اقا وقتشه معاون حقوقی شما یک هفته ا ی در زاویه مستقر شود تا بلکه گلوگاه را باز کنیم لبخندی زد وبا اختیار تام ایشان را فرستاد..............


۲ نظر ۰۵ تیر ۹۳ ، ۰۹:۳۷
سید امیرعلی طباطبائی

وقتی ماشین الات اماده به کار شدند اولین کارمان بازگشایی خیابان ولی عصر (ع) در قسمت ساختمان های اقایان مشهدی یحیی اکبری "

" حاج تراب " داود اکبری  "قصابی علی اصغر میرگلو"مغازه حاج صفت "مغازه حاج عروج بلبلی وساختمان مسکونی ان "مغازه حاج اسماعیل بیاتی وتعاونی رازی در ظلع جنوبی وباغ بزرگ برادران فاتحی وحیاط برادران پژوه ساختمان حاج حسین میرگلو وحاج گدا علی در ظلع شمالی بود (چون شهرداران قبلی با تلاش زیاد به نتیجه نرسیده بودند)واز طرفی چون نیروی بومی بودم دراین کار توانم را به نمایش میگذاشتم .

اول سعی کردم جنگ روانی راه بیندازم.لودر و ماشین الات را اطراف این ساختمان ها چند روزی پارک میکردم  این کار برای صاحبان ساختمان ها و مردم سوال شده بود تا اینکه روزی به بیل لودر سوار شدم و به پشتبام داود اکبری رفتم . که در همان موقع صدای عجیبی از داخل حیاط شنیدم ............


۰ نظر ۰۳ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۸
سید امیرعلی طباطبائی


میهمانی لاله ها در استانه ضیافت ا... محفل بزرگ شهدای شهر مامونیه با حضور حاج افا ماندگاری ومداحی حاج اقا روح افزا  (پنج شنبه 5 تیر ) مسجد علی ابن ابی طالب با پخش صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران وحضور گسترده مردم ولایت مدار زرندیه ان شا ا...


۱ نظر ۰۱ تیر ۹۳ ، ۲۰:۲۴
سید امیرعلی طباطبائی

حاجی چک را در وجه شرکت ایران کمپرس کشید اقای طاهریان کمپرسی ها را سریع جهت اطاق گذاری درجاده مخصوص انتقال داد قرار شد بیست روزه تحویل دهند از این بابت بسیار خوشحال بودیم بعد از یک هفته حاجی زنگ زد با التماس که چک را خرج نکن حواله را قبول نمیکنند !گفتم نیا همانجا بمان پافشاری کن پول خرج شده ! نزدیک بود حاجی فدای اطاق کمپرسی ها شود . بعد از سه روز حاجی پیدا شد از دور سرش را تکان میداد امد بدون احوال پرسی گفت خدا خیلی رحم کرد با هزار مکافات حواله را پذیرفتند خدا را شکر کردیم هم ماشین ها صاحب اطاق شدند هم سر حاجی بی کلا نماند !

۰ نظر ۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۹:۴۱
سید امیرعلی طباطبائی

کمپرسی ها امدند ولی اطاق نداشتند وما هم بی پول.به استان رفتم بلکه وامی جور کنم در راه پله های استانداری مدیرکل دفتر فنی را دیدم گفتم اقا یک مقدار سیمان میخوام.گفت سیمان ازاد شد گفتم اگر حواله باطله دارید بدید به من گفت میدم ولی به دردت نمیخورد خلاصه حواله را گرفتم . وسریع به زرند برگشتم وبه دنباله عامل سیمان ( حاج غللامعلی)فرستادم ایشان سریع امدند گفتم حواله ای دارم بی قید و شرط می فروشم گفت چند ؟ گفتم 2800000 تومان نگاهی به حواله کرد دید 1500000 تومان سودشه قبول کرد .گفتم فکرات بکن ممکنه سوخت بشه  نتوانی بگیری من دوباره هر مشکلی به هر دلیلی پیش بیاد قبول نمیکنم ایشان گفت معامله بردو باخت داره ! چک را در وجه شرکت ایران کمپرس نوشت...   ادامه دارد













000(

۱ نظر ۰۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۴
سید امیرعلی طباطبائی