ماموریت ده ساله

ماموریت ده ساله من در چهار وزارتخانه(جهاد سازندگی،آموزش و پرورش،وزارت کشور،صنایع ومعادن)

ماموریت ده ساله

ماموریت ده ساله من در چهار وزارتخانه(جهاد سازندگی،آموزش و پرورش،وزارت کشور،صنایع ومعادن)

ماموریت ده ساله

هدف از بازگشایی وبلاگ:
ایجاد تفاهم و تعامل با نسل جوان شهر و همکاری با این قشر در جهت ارتقاء فرهنگ عمومی و آبادانی

آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

۳۸ مطلب توسط «سید امیرعلی طباطبائی» ثبت شده است


۳ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۵
سید امیرعلی طباطبائی

وقتی از استانداری برگشتیم

فردای انروز به دبیرستان رفتم(چون معلم اونجا بودم)همکارام پرسیدند این چند روز کجا بودی؟

به شوخی گفتم میخواهم به وزارت کشور بروم،یکی از همکارام به طئنه گفت: حتما می خواهید وزیر کشور شوید؟ چیزی نگفتم دو روز بعد در دفتر دبیرستان نشسته بودیم.یک دفعه مشهدی ذبیح الله(پدر خانم آقای طاهریان)با موتور آمدو گفت: آقای طباطبایی،آقای استاندار آمده اند تا شما را معرفی کنند.فرمودنند به شهرداری بیایید.همکاران بهت زده از من پرسیدند: معاون شهردار شدی؟گفتم به زودی معلوم میشود.با موتور سیکلت خود که چرخ عقبش لنگ میزد و اگزوزش صدای ناهنجار میداد،به شهرداری رفتم.خانواده های معظم شهدا و مسئولین زرند جمع شده بودند. وقتی وارد جلسه شدم هر چقدر خواستم موهایم را صاف کنم نشد،چون باد زده بود و سخت صاف میشد.با آن وضع آقای استاندار جلو آمد و مرا در آغوش گرفت و در کنار خود جای داد.

پس از عرض ادب خدمت آقای استاندار،شهردار و حضار ساکت نشستم.آقای استاندار به آقای فرداد گفت: بگو ببینم در این مدت چه کرده ای؟ ایشان گزارش کوتاهی دادند و مهمترینش ساخت منبع اب بود. به من گفت:بلند شو به مردم بگو میخواهی چه کار کنی؟ جوء مجلس من را گرفته بود.تنها چیزی که بیادم افتاد بگویم، این جمله بود: تا امروز در کنار فرزندان شما بودم و از فردا در کنار خودتان خواهم بود. انشاالله با تمام توان در جهت توسعه شهر تلاش خواهم کرد.همه انشاالله گفتند و دوباره در کنار استاندار نشستم ایشان از من تشکر کردنند و به مردم گفتند: این شهردار بوی است اگر همکاری کنید کارها به سرعت پیش می رود . مردم برای سلامتی آقای استاندار وشهرداران صلوات فرستادنند. و مراسم تمام شد.

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۳۶
سید امیرعلی طباطبائی


 تولد امام علی(ع) مولود کعبه و روز پدر بر تمامی شیعیان آن حضرت مبارک باد.



۲ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۱۰
سید امیرعلی طباطبائی

وقتی از ریاست جمهوری برگشتیم

قرار شد فردا خدمت آقای استاندار برسیم،شب منزل آقای فرداد در ساوه بودیم.پس از سرو شام مادر آقای فرداد گفت:این آقا کیه،پیر زن با صفایی بود،آقای فرداد گفت: ایشان قرار است جای من بیایید،مادرش گفت این کار را نکن،گفت چرا ؟

گفت آن کسی که تو را بعنوان شهردار معرفی کرد من نفرینش میکنم،مادر این نیز شما را نفرین خواهد کرد.آقای فرداد گفت خوشبختانه مادر ایشان به رحمت خدا رفته است.

صبح زود آن شب به استانداری مرکزی رفتیم،اقای استاندار به آقای مهندس شمس معاونت محترم عمرانی سپرده بودند که با من مصاحبه کنند.به دفتر ایشان رفتیم،رئیس دفتر ایشان به داخل رفتند و رسیدن ما را اطلاع دادند،ایشان آقای فرداد را خواستند و برعکس دفتر ریاست جمهوری زود از دفتر خارج شدند و مرا خواستند آقای مهندس شمس مرا در آغوش گرفت وگرم دستهایم را فشرد،اولین جمله ای که گفت: این بود،تیب شما که شهردار هست،سوابق شما را در جهاد سازندگی بررسی کردم،در معلمی هم که موفق بودی،اهل رزم هم که هستی پس مبارک است.آقای استاندار فرمودند :که از شما قاطعانه حمایت کنیم. انشاالله به زودی می آییم و معرفیت میکنیم.

۱ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۱۰
سید امیرعلی طباطبائی

یک هفته قبل از شهردار شدنم؟

قرار شد با آقای فرداد شهردار سابق شهر خدمت آقای حاج محمدآقا میر محمدی در ریاست جمهوری برویم تا ایشان بنده را ببینند و در صورت تایید به آقای استاندار وقت(سید مسیح مومنی)معرفی کنند.البته آن موقع ایشان (دکتر میرمحمدی)رئیس دفتر آفای هاشمی رفسنجانی بودند،وقتی به ریاست جمهوری رفتیم و در سالن انتظار نشستیم حاج آقا درء دفترش را باز کرد،من و آقای فرداد را دید.بهت زده بر من نگریست،عرض ادب کردیم و ایشان آقای فرداد را به داخل دفتر طلبیدو من تنها در بیرون دفتر نشسته بودم.صحبت های ایشان با آقای فرداد به درازا کشیدو احساس می کردم که به ایشان می گفت این کیست که معرفی کردید؟

شهرداری کار ایشان نیست ،سنی ندارد،تجربه ای ندارد،آقای فرداد می گفت:آن کسی که معتمدین شهر قبول دارند و مردم پشتیبانی  می کنند ایشان هست،بعد از چندی مرا نیز به دفتر خود فراخواندند و با احوال پرسی نسبتا گرم نظر خودم را درباره شهردار شدنم پرسیدند،گفتم من مایل به شهردار شدن نبوده و نیستم ولی ابوی شما(حضرت آیت الله میرمحمدی)این قضیه را بر من تکلیف کرده اند،و بنده براساس تکلیف شرعی پذیرفتم ،ولی مطمئن باشید کاری خواهم کرد کارستان.ایشان خندیدند و گفتند:الحمدالله روحیه ی خوبی دارید،بروید پیش آقای استاندار ببینید نظر ایشان چگونه است؟.....

۲ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۱۴
سید امیرعلی طباطبائی
اولین روز شهردار شدن من (نا امید کننده و تلخ )

روزی که از آقای فرداد شهرداری را تحویل میگرفتم،ایشان اعلام کردند که دو میلیون فعلا در حساب داریم و از نظر ماشین آلات یک دستگاه ماشین آتش نشانی ،یک دستگاه ماشین خاور،یک دستگاه پیکان،یک بیل میکانیکی داریم که در زمان شکسته شدن لوله های آب کنده کاری میکند.با خودم فکر کردم که حالا خدا را شکر حقوق پرسنل این ماه را داریم.وقتی حسابدار شهرداری اعلام کرد که آقای شهردار فکر حقوق باش گفتم مگر در حساب نداریم،گفت دو میلیون ریال داریم نه تومان!!! انگار تمام دنیا بر سرم خراب شد ولی به خود گفتم برگشتی وجود ندارد.به لطف خدا باید جنگنده کار کنیم تا هم حقوق ها را بدهیم و هم کار ها را پیش ببریم واقعا هم همین طور شد چون خدا با ما بود..

۶ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۹
سید امیرعلی طباطبائی

در جریان زلزله رودبار برادر عزیزم جناب آفای فرداد ،شهردار پرتلاش به رودبار اعزام شده بود.حدود چهار ماه شهر بدون شهردار بود و شیرازه شهر از هم پاشیده شده بود،با پیشنهاد مسئولین شهر به آقای استاندار و درخواست ایشان از بنده،تصمیم گرفتم محبت و ارادتی که همشهریانم در قبل از انقلاب و پس از آن در مسائل فرهنگی در قالب نمایشنامه و....،در مسجد جامع ابراز نموده بودند را طوری جبران نمایم لذا با تصمیم قاطع به میدان آمدم و فعالیتهای عمرانی و فرهنگی را در کنار آنها شروع کردم.

۲ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۳۰
سید امیرعلی طباطبائی

خاطرات ده ساله

شهردار

۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۲۳
سید امیرعلی طباطبائی